از يابنده تقاضا مي شود...

تو نقاشي‌هاي زندگي‌ات را با آب رنگ مي‌كشي...


تالاب ميانكاله/مازندران - آذر 88


كسي كه اين روزها سخت و سنگين راه مي ره، انگار زمين اون رو به خودش مي كشه و مي خواد كه ببلعدش. دلهره ها داره، اميدهاش جوانه مي زنند و برگ هاي وجودش زرد مي شن. او هميشه آميزه اي از تناقض هاي رفتن و ماندن بوده. معجوني از ترش و شيرينِ لانه كردن و به پرواز در آمدن.
او با تناقض ها روييده و اونها رو زندگي كرده، زندگي اش زيباست مثل فصل هاي سبز و سرخ و زرد و سپيد. 
سرت را بالا بگير... تو رهسپار نور شده اي
زمين تو را مي خواند و تو نور را...

كنارش خواهم ماند... و 
او زندگي را با آبرنگ روي بوم سپيد لحظاتش خواهد كشيد...
مي دانم... يقين دارم...

تايتلش با شما...


تالاب ميانكاله/مازندران - آذر 88


راستش هر چي فكر كردم نتونستم تايتل مناسبي براش انتخاب كنم! گفتم ببينم نظر شما چيه؟


پس از كامنت نوشت:

پيشنهادات كم ولي خوبي براي عنوان اين عكس در كامنت ها توسط دوستان داده شد كه نتيجه اش اين شد كه عنوان اين عكس رو «به تماشاي آب هاي سپيد» انتخاب كنم.

بلبل خرما

تقديم به ريحانه...

بلبل خرما/منطقه غرب تهران/دي ماه 88

پ.ن:

1. از اين به بعد بخشي از عكس ها به پرندگان اختصاص پيدا مي كنه كه اين عكس اولين اون هاست.

2. يك جفت از اين پرنده رو تو  پارك ساعي ديديم و چند جفتش رو تو كوچه محله مون!

2. در مورد اين پرنده در وبلاگ پرندگان آوازخوان ايران و ويكي پديا فارسي مي تونيد بخونيد.

اي جانِ جان بي من نرو...

غروب پاييزي/تهران/نمايي دور از فراز پارك ارم

بوفه براداران!!!! دانشاه صنعتي اميركبير


بوفه برادران/دانشگاه اميركبير/تهران - آبان 88

پ.ن:من به عنوان يك دانشجوي منتقد پلي تكنيكي مجبور بودم اين عكس‌ها رو ثبت و منتشر كنم.

ریزش خیال

صندلی آرامش من همیشه تازه از ریزش خیال هایی تر است...

سمیرم/ اصفهان/ اردی بهشت 88

در کنار هم...

    در کنار تو بودن

    برام راحت تر کرده

     زندگی تو زمینایی که پرشده از علف های هرز ...



    قارچ ها ی عاشق!/ دامنه‌های رشته کوه بزگوش/ میانه/ آذربایجان شرقی/ فروردین87

مادرانه2

رز و غنچه هاش!

دونه دونه!

"واران وارانه عزیزکم واران ترم که..."

اکالیپتوس پس از باران/ پشت تالارها/ دانشگاه صنعتی اصفهان/ پاییز 87