ترور

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
ترور آرشیدوک موجب شروع جنگ جهانی اول شد.[۱]

تِرور عملی با هدف کشتن یک شخص به دلایل سیاسی، مذهبی یا مالی است. ترور یا قتل سیاسی[۲] نوعی قتل عمدی شخصی می‌باشد که با هدف کیفر یا با اهداف سیاسی انجام می‌گیرد. معمولاً فرد کشته‌شده دارای مقام یا شهرت یا علایق سیاسی است یا به‌دلیل اهانت به یک مرام عقیدتی مانند یک مذهب، مورد سوءقصد قرار می‌گیرد.[۳]

ترور آرشیدوک تأثیرگذارترین ترور در تاریخ انسان بود که سبب شروع جنگ جهانی اول و در پی آن جنگ جهانی دوم شد.

نام‌گذاری[ویرایش]

واژهٔ "assassin" از کلمهٔ و نام حسن صباح[۴] و فرمان‌های ترور (Assassins) او به وسیلهٔ حشاشین (به قول مخالفان) یا اسماعیلیان نزاری مشتق شده‌است

ترور برگرفته از واژهٔ فرانسوی Terreur به معنای دهشت و دهشت افکنی است اما در زبان فارسی معنای دیگری پیدا کرده و در مفهوم قتل سیاسی به وسیله اسلحه متداول شده‌است. کاربرد واژهٔ ترور در این معنا احتمالاً تحت تأثیر شهرت دورهٔ ده‌ماهه حکومت انقلابی ژاکوبن‌ها بر فرانسه به «دوران ترور» است که در جریان آن بسیاری از ژیروندن‌های انقلابی در دادگاه‌های انقلابی با محاکماتی سریع اعدام شدند. در واقع معنای ترور در فارسی معادل assassination در انگلیسی و Attentat در فرانسوی است و با تروریسم تفاوتهای بنیادین و مهمی دارد.[۵]

در انگلیسی ترور با assassin نامگذاری شده‌است که برگرفته از نام گروه شیعه پارس نزاریه، حشاشین، است که توسط حسن صباح بنیان نهاده‌شده‌بود.[۶] این گروه مابین قرن هشتم تا چهاردهم میلادی در نقاط مرکزی کشور کنونی ایران فعال بودند و با انگیزه‌های سیاسی دست به قتل می‌زدند. شایع است که قاتلان این گروه هنگام ارتکاب قتل حشیش مصرف می‌کردند. هر چند در صحت این موضوع ابهاماتی وجود دارد. اولین کاربرد این کلمه در زبان انگلیسی در مکبث توسط ویلیام شکسپیر در ۱۶۰۵ است.[۷][۸] ترور در عربی با واژه‌های عفک،[۹] ارهاب[۱۰] و اغتیال[۱۱] به کاربرده می‌شود.

تاریخچه[ویرایش]

آدمکشی برای مقاصد سیاسی طرفداران بسیاری در طول تاریخ داشته‌است. سیسرو سخنور رومی کشتن افرادی که آن‌ها را هیولاهایی با نقاب انسانی می‌نامید، به قطع اعضای از کار افتاده بدن تشبیه کرده و آن را راه جلوگیری از انتشار فساد در پیکر همگانی انسان‌ها یعنی اجتماع می‌دانست. ایدهٔ ستمگر کشی[۱۲] سده‌ها بعد با نظریه مشروعیت مردمی حکومت پیوند می‌خورد. طرفداران ترور استدلال می‌کردند که مشروعیت حکومت ناشی از قراردادی است که با مردم بسته شده و وقتی مفاد قرارداد زیرپا نهاده می‌شود، زمینه برای از میان بردن حاکمان نیز فراهم شده‌است.[۱۳]

ترور و تروریسم[ویرایش]

محمدرضا پهلوی پس از ترور نافرجام در سال ۱۳۲۷ خورشیدی

ستمگر کشی و دیگر شکل‌های ترور هرچند معمولاً در چارچوبی از وحشت‌افکنی (تروریسم) انجام می‌شوند، اما میان آنها و تروریسم تفاوت‌های ماهوی مهمی وجود دارد.[۱۳]

مفهوم واژهٔ ترور (یعنی وحشت) یک منبع مهم ابهام‌زایی در مورد ماهیت قتل سیاسی است. واژه ترور گاه برای مشروعیت بخشیدن به اقدامات تروریست‌ها استفاده می‌شود. برخی پژوهشگران همچون دیوید راپوپورت و ایویانسکی نظریه امروزین ترور را برگرفته از نظریه ستمگر کشی می‌دانند. امروزه گرایشی برای گنجاندن قتل سیاسی در چارچوب تروریسم پدید آمده و از سوی دیگر بسیاری از گروه‌های وحشت نیز از تاکتیک قتل سیاسی استفاده می‌کنند.[۵] آشکارترین تمایز ترور و تروریسم این است که هدف یک قاتل سیاسی یک شخصیت معین است و اسلحه برای از میان بردن او استفاده می‌شود، اما هدف یک اقدام تروریستی جمعی است.[۱۴]

راپوپورت برای تمایز قتل سیاسی از عمل تروریستی روش بدیعی را ارائه می‌دهد که در آن به جای نفس اقدام به معنای اقدام توجه می‌شود. او تروریسم را یک فرایند و قتل سیاسی را یک رویداد می‌داند؛ «قاتل سیاسی انسانی را نابود می‌کند که -به عقیده او- یک نظام را به فساد کشانده‌است، اما تروریست نظامی را نابود می‌کند که پیشتر هر کسی را که در خود جای می‌داده به فساد کشانده‌است. قتل سیاسی یک حادثه، یک کار گذرا و یک رویداد است ولی تروریسم یک فرایند و یک روش زندگی است».[۱۵]

نگارخانه[ویرایش]

جستارهای وابسته[ویرایش]

پانویس[ویرایش]

  1. «ترور ولیعهد اتریش و آغاز جنگ جهانی اول». روزنامه دنیای اقتصاد. دریافت‌شده در ۲۰۲۲-۱۱-۲۷.
  2. «قتل سیاسی، قتل، ترور» [علوم سیاسی و روابط بین‌الملل] هم‌ارزِ «assassination»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی. جواد میرشکاری، ویراستار. دفتر دوم. فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان. تهران: انتشارات فرهنگستان زبان و ادب فارسی. شابک ۹۶۴-۷۵۳۱-۳۷-۰ (ذیل سرواژهٔ قتل سیاسی)
  3. Wikipedia contributors, "Assassination," Wikipedia, The Free Encyclopedia, http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Assassination&oldid=189211283 (accessed February 5, 2008).
  4. American Speech – McCarthy, Kevin M. Volume 48, pp. 77–83
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ Susan D. Moeller (۱۹۹۹Compassion fatigue، Routledge، ص. ص٫۱۶۱، شابک ۰-۴۱۵-۹۲۰۹۸-۱
  6. The Assassins: a radical sect in Islam – Bernard Lewis, pp. 11–12
  7. "Assassination." Oxford English Dictionary. Oxford University Press, second edition, 1989
  8. Inventing English: A Portable History of the Language, Seth Lerer, 2007
  9. میرزایی، نجف علی، فرهنگ اصطلاحات معاصر، ۱۳۷۶، ذیل کلمه فتک.
  10. معلوف، لویس، المنجد، ترجمه مصطفی رحیمی، ۱۳۷۷، ذیل کلمه رهب.
  11. سیاح، احمد، فرهنگ بزرگ جامع نوین، ۱۳۶۵، ذیل کلمه اغتیال.
  12. tyrannicide
  13. ۱۳٫۰ ۱۳٫۱ Slocum, 121
  14. Ben-Yehuda, 51-53
  15. Ben-Yehuda, 53

منابع[ویرایش]

  • Ben-Yehuda, Nachman. Political Assassinations by Jews. SUNY Press, 1993, ISBN 978-0-7914-1165-0
  • Slocum, John David. Terrorism, media, liberation. Rutgers University Press, 2005, ISBN 0-8135-3608-1,

پیوند به بیرون[ویرایش]