داستان
داستان کوتاه «بیست و هفت خواهر»
احساس من در مواجهه با هر شئی کهن همیشه یکجور بوده. پوستم مثل سطح آبِ در حالِ جوش گرم میشود و کِش میآید و...
داستان کوتاه سیب بلورین
امسال زمستان، درخت سیب سنگ تمام گذاشت به جای سیبهای قرمز و آبدار سیبهایی از جنس یخ از شاخه هایش آویزان کرده است. فصل...
داستان کوتاه کاتیا
هادی معیرینژاد نویسنده و روزنامه نگار متولد ۱۳۵۲ در تهران و فوق لیسانس جامعهشناسی است . او از سال هزار و سیصد و هشتاد...
داستان برفروبی در اورامانات اثر مرداد عباسپور
من خیلی مزاحمتون نمیشم. این اولین جمله بود. بعد اسمم را بر زبان آورد؛ عیدی احمدی شیرانی. خواستم بگویم شیروانی درسته «و» افتاده و...
داستان جرونیمو کور و برادرش؛ اثر آرتور شنیتسلر
جرونیمو کور و برادرش
جرونیمو کور از روی نیمکت برخاست و گیتارش که آماده روی میز کنار گیلاس شرابش بود را به دست گرفت. صدای...
میز، میز است؛ داستانی از پیتر بیکسل
میخواهم برایتان داستان پیرمردی را تعریف کنم، مردی که دیگر حتی یک کلمه هم حرف نمیزند، مردی که از چهرهاش خستگی میبارد، خستهتر از...
نامهای از طرف والدو
تو حتماً میتوانی، جوزفین!
سلام دوستان عزیزم! امروز میخواهم داستانی درباره شجاعت برای شما تعریف کنم؛ داستان درباره جوزفین پنگوئن، دختربچهای است که کاملاً ناامید...
داستان کوتاه سوءتفاهم
سوء تفاهم
ماشه را که میکشم دستانم میلرزد، نمیدانم تیر چه مدت باید راه برود و چند دور باید درون جان لوله بچرخد تا روی...
داستان کوتاه حیام
حیام
حیام، بِرِی مو قشنگ بود. قشنگترین زن دنیا. چشاش.... چشاشِ اگه میدیدی تو هم مث مو چفیهی میبستی دور تا دور سر و صورتت...
داستان کوتاه «از تاریکی»
از تاریکی
مادر روی پلههای ایوان ایستاده است، بالا بلند و لاغر، خشکصورت با چشمهای براق در حلقهای کبود. لبها نازک، اما آماده به خنده،...