ماچوهای فرهنگی هالیوود، قهرمانان زیبارو، ابر انسان، با وجدان و منجی بقاء و حیات بشر بودند که به وسیله آنان تصویر افرادی همچون چگوآرای سوسیالیست در اذهان عمومی به حاشیه رانده می شد. بر این اساس کارخانه قهرمان سازی آمریکا سعی کرد تا با ساخت اسطورها همچون راکی و آرنولد ماچوئیسم فرهنگی را پدید آورد.

گروه فرهنگی مشرق - ماچوئیسم (Machismo گرفته شده از واژه ماچو (Macho) به معنی جاهل در ادبیات انگلیسی و نر در زبان لاتین می باشد.اگر چه این واژه امروزه در گفتار عمومی به معنای مرد گرایی، نرینه گری و جاهل مآبی مصطلح می باشد، اما با وجود ریشه لغوی تقریباً مشخص این واژه، استعمال این عبارت در سطوح و جهات مختلف را نمی توان دارای وجه یکسان و مشترک دانست.

امروزه تعریف غرب از ماچوها دارای ابعاد متفاوت روانشناختی، فرهنگی، اقتصادی و ... بوده و از این رو با توجه به ابعاد مختلف کاربرد عبارت و مفهوم ماچوئیسم سعی می شود به اهم موارد استعمال این عبارت در غرب اشاره شود.

ماچوئیسم از دید جنیستی

ماچوئیسم از دید جنسیتی دارای گرایشی مردانه است، همانطور که گفته شد این عبارت دارای ریشه لاتین به معنی "نر" و "نرینه" است. بر این اساس انسان غربی ماچوئیسم را غالباً در تقابل با "فمینیسم" که خواستگاه تفکرات افراطی زنانه و عموماً دارای ابعاد مردستیزانه و خانمان برانداز است، فهم نموده و معرفی می نماید.

بر این اساس استعمال مفهوم ماچوئیسم در امور فرهنگی و مسائل جنسیتی را می توان نوعی تفکر "برتری جویانه مردانه" نامید.

از این رو ماچوئیسم موجود در صحنه تفکرات جنسیتی انسان غربی از یک سو به نقش سنتی و عرفی مرد در خانواده تأکید دارد و از سوی دیگر به گونه ای افراطی نقش زن به عنوان مادر و اولین بالین پرورش نسل آینده را در حاشیه توصیف می کند.

بر این اساس پیدایش ماچوئیسم در دنیای تفکرات جنیستی انسان غربی را می توان دارای دو خاستگاه دانست:

1. خاستگاه سنتی:

جهان باستان در غرب بر پایه تفکرات مرد سالارانه شکل گرفت؛ ریشه این پیدایش به موضوعاتی مانند کشاورزی و جنگ بر می گردد، زیرا که در آن عصر جوامع بر دو پایه کشاوری و دامداری به عنوان منبع تأمین غذا و لشکر برای گسترش فضای حیات و حفاظت از فضای حیات خود استوار بودند، ارکانی که لازمه آن داشتن نیروی انسانی مذکر (به خاطر توانایی فیزیکی بیشتر) بود. از سوی دیگر در آن دوران به خاطر سلطه سیاسی مردان و پیدایش حرم سرا و رواج چند همسری مردان، پیدایش نر سالاری یا مردسالاری غربی در قالب ماچوئیسم باستان این تمدن شدت بیشتری گرفت.

2. خاستگاه نو:

خواستگاه نو تفکرات جنیستی انسان غربی را می توان در پیدایش فمینیسم در غرب دانست؛ فمینیسم که نخست برای احقاق حقوق زنان و اجتناب از داشتن دید ابزاری موجود در غرب به جنش مونث و زنان ظهور کرد، پس از اندک زمانی مبدیل به فرقه ای خانمان برانداز در غرب گردید و موجبات ظهور تفرکرات ضد خانواده در این تمدن گردید.

فمینیست ها بالاخص با برپا کردن اعتراضات موسوم به "مارش فاحشگان" در کانادا خطی و مشی مفسدانه ای در پی گرفتند.

فمینیست ها با استفاده از تعابیری همچون:

  • بدنم مال خودم است.
  • من چرا باید پاسخگوی عقده‌های جنسی مردان باشم.
  • اگر آنان از دیدن اعضایی از بدن من تحریک می شوند، مشکل از خودشان است نه من.
  • شکم من مال خودم است
  • ...

بر ترویج بی بند و باری، خانواده ستیزی و اشاعه فحشاء و فساد اخلاقی تأکید ورزیدند. این تندروی فمینیست ها موجب شد تا در پار ای از جوامع غربی مردان، تفکرات زن ستیزی و یا برتری جویی غیر عادی بروز کند. از همین رو ماچوئیسم معاصر برای مقابله با این تفکر شکل گرفت و موضوعیت پیدا نمود.

ماچوئیسم معاصر با تکیه بر یک خاستگاه سنتی که متکی بر توان جسمانی مردان بود پدید آمد و بدنبال شیوع تفکرات فساد برانگیز فمینیستی در غرب، با تکیه بر برتری مردان و شعار بازگشت زنان به جایگاه سنتی خود، گسترش پیدا کرد.


ماچوئیسم از دید روانشناسی

ماچوئیسم در مباحث روانشناختی در ردیف اختلال های شخصیتی"personality Disorders" با عنوان اختلال شخصیت نمایشی"Histrionic Personality Disorder" آورده می شود.

روانشناسان، افرادی که دچار گسست هویت هستند و سعی می کنند با ساختن هویت دوگانه یا چندگانه خود نظر و توجه دیگران را جلب کنند، مبتلا به شخصیت نمایشی می دانند. آنان معتقدند که این افراد سعی می کنند با طرح مسائل تابو شکنانه و عجیب خود را مطرح کنند. از نظر علم روان شناسی مبتلایان به این اختلال سعی می کنند با تعریفی واهی و یا تحسین اعجاب برانگیز از خود، توجه دیگران را جلب کنند.

از این روست که پاره ای از آنان ماچوئیسم را به علت تعریف اغراق آمیز از جنس مذکر متهم به عشوه گری جنسی و ابتلای شخصیت نمایشی می کنند.

در حقیقت آنان معتقدند که ماچوئیسم برخواسته از تفکرات مردسالارانه است و مبتلایان به آن سعی می کنند با تاکید بر جنسیت خود و بروز نوعی ناسازگاری جنیستی، به زعم آنان به "عشوه گری" بپردازند تا بدین وسیله توجه دیگران را جلب کنند.

با این وجود امروزه این نوع نگرش روانی در انسان غربی، مرز مردانه را در هم نوردیده و ماچوهای زن را نیز به این عرصه وارد ساخته است.

ماچوئیسم در عرصه نظامی

عمر حضور ماچوئیسم در عرصه نظامی به قدمت پیدایش مسائل نظامی و جنگی در غرب است. ماچوئیسم نظامی در غرب نخست به دلیل توانمندی فیزیکی جنس مذکر، در این عرصه موجودیت پیدا کرد. بروز ماچوئیسم در عرصه نظامی فقط محدود به توانایی جسمانی و فیزیکی جنس مذکر نیست، بلکه ماچوئیسم ابعاد نوین و مدرنی نیز دارد.

از این رو اسباب پیدایش ماچوئیسم در عرصه ی نظامی را نیز باید در دو سطح سنتی و مدرن بررسی کرد:

1. سنتی:

از جمله دلایل اولیه ی پیدایش ماچوئیسم دئر تمدن غرب، حضور انسان غربی در مسائل نظامی بر پایه نیروی انسانی مذکر بوده است.

از این رو با سیر جامعه غربی از حالت پراکنده به یکجانشینی و پیدایش روستاها و دهکده ها به عنوان نخستین تجمع های اجتماعی و بسط نیازهای بشری از حالت فردی به اجتماعی، نیاز به امنیت در جامعه ی نسبتا وحشی غرب نیز گسترش یافت و مسبب شد تا نخستین واحدهای نظامی توسط مردان پدید آید و به عبارتی ماچوئیسم سنتی در عرصه امور نظامی غرب شکل گیرد.

2. مدرن:

اما ماچوئیسم نظامی مدرن در غرب بر خلاف ماچوئیسم نظامی سنتی، بر محوریت توانایی های فزیکی و جسمانی شکل نگرفته است.

به عبارتی ماچوئیسم نظامی مدرن در غرب بیشتر از اینکه مرهون و مدیون مسائل نظامی و کاربردی باشد، مربوط به مسائل اخلاقی است.

در حقیقت ماچوئیسم نظامی مدرن در غرب پیدایش خود را مدیون شیوع همجنس گرایی و آزار و اذیت جنسی است؛ چرا که در دهه های اخیر، عمده جوامع غربی حضور زنان و همجنس گرایان را نیروهای مسلح امری لازم و ضروری دانسته و از این رو کادر نظامی سنتی نیروهای مسلح این کشورها به مقابله با ورود زنان و همجنس گرایان به نیروهای مسلح کشورهایشان پرداختند.

بر این اساس جنگجویان غربی که ورود زنان و همجنس گرایان را عامل اغتشاش و از بین رفتن همیت و توان جنگی نیروهایشان معرفی می نمایند.

در مجموع ماچوئیسم نظامی مدرن با وجود تمام تلاش ها به موفقیت چندانی دست نیافت، به طوری که امروزه شاهدیم بزرگترین چالش درون سازمانی ارتش آمریکا، آزار و اذیت های جنسی در داخل واحدهای نظامی این کشور است و از سوی دیگر حضور همجنس گرایان در ارتش آمریکا و کشورهای غربی روند روز افزونی پیدا نموده و بدل سازی زنان در مقام جنگجویان تمام عیار، پروژه ای ویژه از برای هالیوود محسوب می شود.

ماچوئیسم در عرصه فرهنگ

ماچوئیسم در عرصه فرهنگ تمدن غرب با سایر تعابیر گفته شده متفاوت است.


ماچوئیسم در حوزه فرهنگ غرب بیشتر به معنی شبیه سازی اسطوره های سیاسی است. می توان ریشه اصلی این حوزه ماچوئیسم را در دوران جنگ سرد یافت؛ دورانی که غرب سوسیالیست به رهبری شوروی به شدت مشغول صدور ایدئولوژی و مبانی فکری کمونیسم بود و غرب لیبرال با رهبری آمریکا عملاً در نبرد سرد در آفریقا، شرق دور و در نهایت آمریکای لاتین در شرف شکست قرار داشت.


بالاخص احتمال شکست جوامع لیبرالی وقتی شدت یافت که نیروهای ضد امپریالیسم موفق به اسطوره سازی از پاره ای فعالان غبر سوسیالیست خود شوند.


وجود چهره هایی همچون کاسترو و چگوآرا در آمریکای لاتین و کوبا موجب شد تا آمریکا علاوه بر سیل ایدئولوژی های ضد امپریالیستی با اسطوره های کاریزماتیکی روبرو شود که بیش از پیش به قلب مردمان نقاط مختلف جهان رسوخ پیدا می کردند.

از این رو آمریکا مجبور شد برای جلوگیری از افزایش محبوبیت این چهره ها، دست به شبیه سازی این قسم اسطوره ها در اذهان عمومی، با استفاده از قدرت نرم موجود در حوزه سینما زده و در حقیقت هالیوود را تبدیل به یک کارخانه تهیه و تولید ماچوئیسم فرهنگی نمایند.


ماچوهای فرهنگی تولید شده توسط هالیوود قهرمانان زیبا روی، ابر انسان، با وجدان و منجی بقاء و حیات بشر بودند که به وسیله آنان تصویر افرادی همچون چگوآرای سوسیالیست در اذهان عمومی به حاشیه رانده می شد.

بر این اساس کارخانه قهرمان سازی آمریکا سعی کرد تا با ساخت اسطورها همچون راکی، آرنولد و ... نوعی ماچوئیسم فرهنگی را پدید آورده و ذهن انسان غربی را با منجیانی با فرهنگ و سبک زندگی آمریکایی اشغال نماید.

ماچوئیسم اجتماعی

یکی دیگر از ابعاد ماچوئیسم در غرب، ماچوئیسم اجتماعی است.

نمود ماچوئیسم اجتماعی در غرب را علاوه بر ژست های رایج سبک زندگی غربی، می توان در سطح خانواده مورد مطالعه و بررسی قرار داد؛ مبتنی بر تفکر انسان غربی، خانواده دارای یک حالت کلیشه ای بوده و از این رو مبتنی بر مبانی اجتماعی انسان غربی سه دسته است:

1. حالت زوج - زوج که متشکل از دو مرد همجنس گرا است؛ در این حالت ماچوئیسم بیشتر در ابعاد روان شناختی حضور پیدا می کند و افراد مشمول آن، مردان مبتلا به اختلال عشوه گری و شخصیت نمایشی "Histrionic Personality Disorder"هستند که گسست هویتشان موجب ایجاد چنین انحرافی در آنان شده است.

2. حالت زوجه - زوجه که متشکل از دو زن همجنس گرا است و در آن ماچوئیسم حضور مستقیم ندارد، اما می توان ماچوئیسم را دارای رابطه غیر مستقیم با آن دانست. ماچوئیسم جنسی به خاطر ذات مردانه خود با هر عنصر و فعل منحصراً زنانه(به استثنا افعال ذاتی همچون بارداری) ضدیت دارد و به عبارتی خود را در ضدیت با چنین مسائلی معرفی می کند. از این رو می توان بین ماچوئیسم و خانواده زوجه-زوجه رابطه ای غیر مستقیم به واسطه ضدیت متقابل قائل شد.

3. حالت زوج - زوجه یا همان حالت شوهر- همسر که تنها حالت شرعی، اخلاقی و حتی انسانی در بین حالات نامبرده است، این حالت مبتنی بر ارزش های بشری و سلامت اخلاقی شکل گرفته است. در حالت مذکور، ماچوئیسم سیر تاریخی پیچیده ای را طی کرده است. در دوران زن سالاری و چند شوهری انسان های اولیه تقریباً از ماچوئیسم خبری نبوده است اما با پیدایش عصر باستان و محوریت یافتن نقش مرد حول حفاظت از خانه و کشاورزی- دامداری، ماچوئیسم در قالب نظام خانواده مرد سالار ظهور پیدا می کند.


ماچوئیسم سیاسی

یکی دیگر از ابعاد ماچوئیسم در غرب، ماچوئیسم سیاسی است؛ ماچوئیسم سیاسی در غرب از گذشته تا کنون سیر و تحول پیچیده ای داشته است.


ماچوئیسم سیاسی در غرب همراه با نظام های شاهی، خانی، فئودالی و امپراطوری در قالب رابطه حاکم بر محکوم عجین و مانوس بوده.

امروزه و در سال 2013 میلادی عمده جوامع غربی در سیطره حاکمیت پادشاهان به سر می برند؛ پادشاهانی که اگرچه در بیشتر جوامع غربی از جنس مذکر بوده، اما بیش از اینکه جنسیت در حکومت آنها تاثیرگذار باشد، رابطه خونی اثر گذار بوده و در حقیقت اصل بر رابطه پدر- پسر یا برادر- برادری بوده است و پس از احراز رابطه توارث، جنسیت اثر خود را اعمال می نماید.


با این وجود در دنیای امروز که غرب بر کرسی دموکراسی و دموکراسی طلبی سوار و داعیه حقوق بشر غربی گوش جهانیان را پر نموده، ماچوئیسم سیاسی ابعاد پیچیده تری به خود گرفته است.

بر یان اساس غرب در فرایند ماچوئیسم سیاسی،‌ مدعی فراجنسیتی بوده و شایسته محوری و رقابت بین جنسیتی را فریاد می زند؛ رقابتی میان زن و مرد برای تبدیل شدن به ماچوهای سیاسی.


با این همه خواست ویژه "زنانه سازی سیاسی" و پرورش ماچوهای سیاسی زن در غرب امری تامل پذیر و قابل درنگ در رفتار شناسی استراتژیست های غربی می باشد.




نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 19
  • در انتظار بررسی: 1
  • غیر قابل انتشار: 1
  • سوزن بان ۰۱:۰۲ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۵
    0 0
    ماچوئیسم فحش نیست ؟
  • سلام ۰۱:۵۴ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۵
    1 2
    شما نگران چگوارا هستيد؟!!! نكنه شما هموناييد كه دهه شصت با تيغ كاتر و كلت و اسلحه و تئوريهاى چگوارا افتاديد به جون مردم، حالا هم تابلوتونو عوض كرديد؟ اگر واقعا پاسدار بوديد نگران فرهنگ شهدا بوديد همت باكرى و ...
  • ۰۲:۱۴ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۵
    0 0
    ارتباطیسم ز و شقیقه ایسم مشرقیسم.
  • مرتضی ۰۲:۱۶ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۵
    0 0
    خدایی آخه خودشونم خندشون نمیگیره تو فیلم یه امریکایی یه نفره کل ارتش دشمنو نابود میکنه؟ نکته جالب اینکه اگه شهاب سنگی،آدم فضایی،سیل،زنبورها،زلزله،کلا هرچی میخاد اتفاق بیوفته تو امریکاست و امریکاییهای باهوش و قهرمان جهان رو نجات میدن(^_^)
  • ۰۵:۰۲ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۵
    0 0
    ترجمه بفارسی ان میشود شعبان بی مخ ها یا شعبان بی مخ پروری .
  • ۱۰:۳۴ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۵
    0 0
    ظاهرا پت و مت حقیقت دارد عزیز دل برادر حالا تو کدامشان هستی ؟ این همه توضیح و تفسیر تازه میگی لیلی زنه یا مرد ؟
  • ۱۰:۵۲ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۵
    1 1
    چرندیات
  • نکشی کشته میشی ۱۰:۵۹ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۵
    0 0
    البته که فرهنگ ما با انهافرق دارد ما هزران سال قبل فرهنگ و تمدن داشتیم انها 250 سال قبل بهمدیگر را میکشتند تا زنده بمانند
  • گلپور ۱۱:۱۸ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۵
    0 0
    داشتم داشتم حساب نیست دارم دارم حسابه!!!
  • stal ۱۱:۴۵ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۵
    1 2
    "همجنس باز" لغت درسته "همجنس گرا" ساخته ی خودِ همجنس بازها است و برای تطهیر خودشون این لغت رو باب کردند. میخوان بگن که همجنس بازیِ ما، فقط یک گرایشه، مثل هر گرایشِ دیگه ی انسان
  • ۱۲:۰۷ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۵
    2 0
    چقدر معلومه یه مرد اینا رو نوشته مثل کل تاریخ که مردونه نوشته شده!!!
  • ۱۲:۲۴ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۵
    0 0
    اخوی . توپخونه ات کجا رو می زنه . گراتو چک کن . تو باغی ؟
  • حسین ۱۳:۰۳ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۵
    0 0
    اون فیلم‌ها در اون زمانی‌ که ساخته شدن کاملا جوابگو و تاثیر گذر بودن بر افکار عمومی‌ مثلا فیلم رامبو الان خنده داره در و شبیه فیلمهای هندی هست ولی‌ در زمان خودش تاثیرش را بر روی افکار عمومی‌ داشته و بار تبلیغاتی علیه کمونیستها داشته.
  • ۱۳:۰۵ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۵
    1 0
    فیلمای ایرانی رو ندیدی؟ یه نفر با یه کلاش 8 ت تانک و 3 تا هلیکوپتر و 60 تا سربازو میزنه! فیلم باید همین جوری باشه دیگه، تا بوده چنین بوده
  • یا زهرا ۱۳:۳۰ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۵
    0 0
    گلپور عزیز همین داشتم داشتم ها بهت میگه هویتت چیه که الان میتونی بگی دارم دارم. اونا جز وحشی گری و قتل و بی تمدنی نداشتن برا همینم حرفشو پیش نمیکشن وگرنه اگه چیزی تو چنته داشتن چماق کرده بودن کوبیده بودن تو سر دنبا یه همچین عقده ای هایی هستن
  • ۱۶:۴۲ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۵
    0 0
    فکر کنم اشتباه گرفتی، شمیرتو غلاف کن.
  • mostafa7 ۱۶:۴۳ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۵
    0 1
    گلپور عزیز ما الانم داریم البته ما از نظر صنعتی از اونها عقبتریم اما هرگز ادمها رو زنده تو اتیش نمیسوزونیم {میانمار}هرگز سر نمیبریم{سوریه}بمب اتمی سر کسی نمیندازیم{جاپن!}هشت سال علیه یه ملت صدام رو تجهیز تسلیحاتی و... نمیکنیم.ویتنام شیلی و... بازهم بگم گلپورکم عزیزم کمی دقت کن.ایرانی=محبت{مامانامون} فرهنگ غنی{موسیقی و شعر و...}خانواده دوستی و انسانیت {هشت سال دفاع} عدل گستری{کورش و کریمخان زند و امام خمینی و ...} چرا ما ایرانیها دچار خودکم بینی هستیم؟؟؟؟؟
  • ۱۶:۴۴ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۵
    0 0
    جالبه که جنابعالی دنبال چرندیاتی
  • ۰۳:۲۵ - ۱۳۹۴/۰۹/۱۰
    0 0
    جای سوال است که چرا در دنیای امروز منشاء و محل پیدایش ابتدایی تقریبا تمامی علوم و پیشرفت های بشری، یونان باستان و غرب معرفی می شود؟! معرفی شدن غرب بعنوان مرکز پیدایش علوم، باعث شده تا آنها خود را یگانه صاحبان و وارثان علم و فناوری، چه در زمان گذشته و چه در زمان حال، در جهان بدانند. که همین موضوع باعث نوعی سلطه گری و انحصار طلبی علمی توسط کشورهای غربی گردیده است. درست است که اسلام بسیار به علم آموزی حتی از غیر مسلمانان تاکید داشته، ولی این موضوع نباید باعث شود علاوه بر علم، فرهنگ های نادرست و خود باختگی را هم به همراه آن بپذیریم. و باید صحت و درستی آنها مورد بررسی قرار گیرد. حقیقت آن است که برخلاف چیزی که سال هاست تبلیغ می شود، غرب مرکز پیدایش و گسترش علوم نبوده است. زیرا تقریبا تمام دانشمندان مطرح غربی در دوران باستان از مناطق کوچکی در شرق اروپا یعنی یونان و مقدونیه بوده اند که آن هم بدلیل ارتباط و استفاده علمی از تمدن های شرق بوده است و مابقی پهنه وسیع اروپا مانند: امپراطوری رم، بریتانیا و... فاقد چنین اندیشمندانی در این سطح بوده اند. متاسفانه این نگرش به همراه علوم غیر بومی وارد کشور شده و بسیاری از اساتید محترم ما نیز بدون تحقیق کافی آن را پذیرفته اند. بعنوان نمونه استادی شناخته شده در خصوص تاریخچه علم آمار می گفتند که این علم ابتدا در یونان بوجود آمد و آن هم به این شکل که چوپانان یونانی برای شمارش گوسفندان خود از نوعی آمارگیری ابتدایی استفاده می کردند. بنده به این استاد محترم عرض کردم که چرا بر یونان تاکید دارید؟! در صورتی که در طول تاریخ در همه جای دنیا تمامی چوپان ها برای شمارش گوسفندان خود یقینا از یک روش آمارگیری استفاده می کردند. چرا از زحمات و خدمات عظیم علمی کشورهای دیگر، مخصوصا کشورهای مسلمان کمتر سخن گفته می شود؟! در حالی که این مسلمانان بودند که با گسترش علوم مختلف و پیشرفت های علمی خود موجب ایجاد پیشرفت های امروز بشر گردیدند. آیا ترویج این نگرش باعث خودباختگی کشورها و قبول سلطه فکری غرب که به دروغ مدعی ایجاد و گسترش علوم در گذشته و حال می باشند، نیست؟!

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس